برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

من یا سیب زمینی؟!!


به هر شکلی که در بیایی، هر تیپی که بزنی بازم همونی هستی که بودی، اسم و اصل و نسبت هیچ تغییری نمیکنه!!!!!!!!!!!!!! اما تنهای تنها که باشی- همونی میشی  که همیشه هستی هیچ تغییری نمیکنی، به هر شکلی در بیای در آخر به همون شکل باقی میمونی اما وقتی با چیزی یا کسی همراه میشی دل و جرات پیدا میکنی و هی شکل عوض میکنی هی پیچ و تاب میخوری و مدل عوض میکنی، حتی به هر شکلی که من بخوام در میای چاق، لاغر، دراز، کوتاه و ...اما کافیه کمی له‌ت کنم اونوقت چند دقیقه خوب با گوشکوب هی بزنم تو سرت تا دلم خنک شه ، دق و دلیمو سر تو خالی کنم تا صاف بشی، صافه صاف بدون هیچ تورفتگی و بیرون اومدگی....

 

س‌یب زمینیدیروز در جواب احساسات یه نفر بر و بر نیگاش کردم و هیچی نگفتم (این زبون وامونده از جاش جم نخورد)، اونم طبق عادت گند ما ایرانیا که از حالت چهره‌‌ی فرد هزارو یه جمله میسازیم گفت: سکوت علامت رضاست؟!

وقتی بهش حالی کردم که نه داره چپکی فکر میکنه با همون حسه صمیمت همیشگیش یه جورایی بهم گفت سیب زمینی! نه دقیقا به این وضوح ولی اونقدر بلند گفتبی احساس- بی روح که خودم در جا فهمیدم تو اون لحظه به هیچی جز سیب زمینی شباهت ندارم.

هیچ وقت نتونستم با هر کسی خیلی زود قاطی بشم و کنار بیام بخصوص جنس محترم مخالف.همیشه یه نیمچه اخم و یه سردیه خاص چانی چهرمه، خیلیا بهش میگن حجب و حیا ، اما من بهش میگم بی تفاوتی، غرور، طرف نباید زیاد خوشبحالش بشه!

 

2- شب با همون بی حسی داشتم تو اتاقم وول میخوردم و هی بی دلیل دون دونه انار میذاشتم تو دهنم و با فشار زیر دندونم له میکردم که گوشیم زنگ خورد- اونقدر بی حستر جوابشو دادم که گونی سیب زمینی هم مصداق این رفتارم نمیشد!

 

3- امروز دوتا سیب زمینی پختم و خوب کوبیدم بعد چهارتا تخم مرغ بهش اضافه کردم، روغن که داغ شد کف ماهی تابه هی بهشون شکل دادم گرد، دراز،مثلثی و...نمیدونم میدونی یا نه؟اصلا تا حالا کوکو درست کردی یا نه؟نمگم خوردی ها میگم درست کردی یا نه؟سیب زمینی که سرخ کردی حتما؟این لامصبا وقتی خردشون میکنی و میرزی تو روغن به همون فرم نرم میشن اصلا هیچ تلاشی برا تغییر فرم نمیکنن الحق که درست بهش گفتن سیب زمینی! نمیدونی این پدرسوخته ها به لطف تخم مرغ چطور هی شکل عوض میکنن و کش میان و کج وکوله میشن به هر سازی که میزنی می رقصند.فقط کافیه یکی هلشون بده جلو وگرنه تنهایی هیچ غلطی نمیکنن!

 

4-آخر سر با یه بشقاب شکلهای عجیب و غریب در حالی که فکر میکنی شق القمر کردی سر سفره مزد دستتو همیچنین میگیری که دیگه بخودت قول میدی نه هیچ وقت پا پیچ سیب زمینی بشی نه با کسی مثله سیب زمینی رفتار کنی!

 

وانیا نوشت: خودم میدونم حرفام یکم قاطی پاتی بود، امیدوارم متوجه منظورم شده باشین.چند وقتا جمعه ها بنده آشپزی میکنم از خوراک زبون گرفته تا میگو و کوکو، قصد آموزش آشپزی هم نداشتم.

 

پی سفر نوشت: سفره خوبی بود جای همتون خالی بود بخصوص ابیانه و قمصر هرچند من سالی یکبار حداقل میرم اونجا اما بازم قمصر رو دوست دارم،عکس زیاد نگرفتم چون هم گوشیم چلاقه هم دوربین نبرده بودم آماده که شد براتون میذارمشون.

 

نظرات 24 + ارسال نظر
الهه جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

سلااااام عزیزم...
خونه ی نو مباااارک....خوب شد که کوچ کردی اینجا.....
آدما خیلی پیچیده هستن وانیا...خییییلی....اصلا نمیتونی به هیچ چیز و هیچ موجودی تشبیهشون کنی....بس که تو در تو و قر و قاطی هستن...یعنی یه دنیایی هستن برای خودشون.....
حالا سردی یا غرور یا هر چیزی که اسمش رو بذاری...از نظر تو این اخلاق یه معنی داره و از نظر دیگران هزار و یک معنی دیگه.......

سلااااااااااااام خانومی
ممنونم
واقعا همه پیچیده ن حالا من سیب زمینیم؟

دلژین جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:48 ب.ظ http://drdeljeen.com

پس جمعه ها کدبانو میشی

گاهی از دستم در میره

تیراژه جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:10 ب.ظ

سلام....میگم بی خیال آمها و حس هاشون ...کوکو رو بچسبیم...خوشمزه بود حالا این اشکال جور وا جورتون یا نه؟مزد دستت چی بود که تو ذوقت خورده وانیا؟!بی خیال..کارتو بکنو اگه شد ما رو هم دعوت کن جمعه ها!!!

وانیا جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام ...خوب بود ولی خیلی چپه بود
بیا قربونت برم

حمید و ... جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:57 ب.ظ http://msromina.persianblog.ir

یادمه تو طرفدار سلام کردن و لبخند زدن حتی به غریبه ها بودی !!!
چرا حالت سیب زمینی پیدا کردی ؟؟؟

سلااااااااااااام حمیدجان
هنوزم هستم اما نمیدونم جرا دیروز اینجوری بودم

کیانا جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلااااااااام آشپز خونه
منم یه موجودیم توو مایه های سیب زمینی ،شایدم بدتر از اون اصلن سیب زمینی بودن استعداد میخاد که فک کنم من خیلی دارم شمام همینطور

من به این همه استعداد افتخار میکنم


سلللام
من آشپزیم صفره
منم افتخاریدم

مکث جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:23 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

سیب زمینی؟ اون وقت چرا؟ چرا نباید کسی خوش به حالش بشه؟ خب بزار بشه مگه چی می شه؟؟؟

سلام خب دیگه نمیشه دیگه

jash جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ

بالاخره اون سیب زمینی هم مجبور شده که تغییر کنه ولی ایکاش ما آدما قیل از اینکه مجبور شیم یا مجبورمون کنن به تعادل برسیم البته گاهی تغیر نیاز نیست و به طعنه های دیگران نباید اعتنایی کرد.
موفق باشید و پیروز

کی گفته تغییر کرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تیراژه جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

چه خبره وانیا تو این بلاگستان؟من کارم از خل شدن گذشته ...دارم هر هر میخندم

وانیا جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ب.ظ

دیونه شدیا؟
چرا هرهر؟
خبری نیست امنو امان

تیراژه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

مطمئنی.؟..امن و امان؟ دیوونه که بودم...تو چرا داری خل میشی؟

وانیا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ

نمیدونم انگار کسی نیس!
باید برات تعریف کنم
اینجا نه

تیراژه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

خب بیا چت اگه میتونی....یه جوراییه بلاگستان..وهم داره انگار..من ای دی م بازه الان

وانیا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://bfhvaniya.blogsky.com

ندارمش

تیراژه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ق.ظ

خصوصی واست دادم تو وب قبلی ۲ هفته پیش...اینجا خصوصیش چه جوریه؟که 2باره بدم؟

برو قسمت بالا نوشته ارسال کامنت خصوصی

تیراژه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ

میخوای بیا تو خصوصی من بذار آی دیتو که اد کنم...نمیدونم اینجا خصوصیش چه جوریه

[ بدون نام ] شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ

او کی

آوا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:50 ق.ظ

'هیچ وقت نتونستم با هر کسی خیلی زود قاطی بشم و کنار بیام بخصوص جنس محترم مخالف.همیشه یه نیمچه اخم و یه سردیه خاص چانی چهرمه، خیلیا بهش میگن حجب و حیا ، اما من بهش میگم بی تفاوتی، غرور، طرف نباید زیاد خوشبحالش بشه!'
توی این دوره اگه این سردی و بی تفاوتی و بخصوص
غــــــــرور همراه آدم نباشه کلاهش پس معرکس.
خیلی حرف بجایی بود...مرسی ی ی ی
یاحق...

سلام آوا جان
ممنونم

پارسا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ http://enclosure.blogfa.com/

سلام
این غرور و بیتفاوتی هم قشنگی خودشو داره
کسی که واقعا خود ادم رو بخواد با این رفتارا سرد نمیشه
واتفاقا پرشور تر از قبل میشه...

سلام
آره نباید سرد بشه

سهبا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . منزل نو مبارک عزیز .

من خودمم گاهی عین سیب زمینی میشم !‌ بی حس بی حس !!!

سلام ممنونم
بی حسه بی حس..

بازیگوش شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

به نظرم مردا عاشق غرور زنا میشن خانومی

خوشحالم بهت خوش گذشته

سلام
آره منم همین نظرو دارم
ممنونم

شازده کوچولو شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogfa.com

سلام وانیا جان.
اشکالی نداره، گاهی اوقات واقعا قیافه سیب زمینی به خود گرفتن خوشگلترین تیپ برای یه دختره.
همین طور ادامه بده ولی جایی که دلت لرزید یه کمی تخم مرغ لبخند و بهش اضافه کن تا بهش شکل بدی و ازش لذت ببری.

سلام
ممنونم
شاید بشه با یه تخم مرغ حلش کرد

کورش تمدن شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:33 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
به به عجب پستی
اشتهام باز شد
منم کوکو میخوام
البته میگو بهتره
میگم این اخلاق خیلی هم خوبه
زیاد به انتقادات توجه نکن

ته مانده های یک مرد شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.tahmandeha.blogfa.com

منزل نو مبارک!!

سلام ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد