امروز بیش از هر روزی حس تنهایی تو را از من میدزد...
برایم نوشتی:نترس از هجوم حضورم چیزی جز تنهایی با من نیست!!!
نترسیدم،اما تو رفتی و تنهاییت را جا گذاشتی...
و من میان حجم اینهمه تنهایی اسیر شدم...
تنهایی تو ، تنهایی خودم
شاید تنهایی ما!!!
تنها چیزی که یکجا جمع شد تنهاییمان بود و بس!
اینو بدون تو تمام تنهاییات هیچوخ تنها نیستی وانیا ...
تنهایی توان اسیر کردن تورو نداره ، این تویی که خودتو توش حبس کردی ...
آزاد کن خودتو ...از همه چی
رهایم نمیکند این درد بی درمان تنهایی
و تنهایی همه ی ما !
! انگار چرخ دواری ست که می چرخد و بانیرویی مرموز ما را تنهاتر از همیشه می کند و دورتر
این فاصله ی لعنتی
لعنت به فاصله ها...
بعضی وقت ها تنهایی هم زیباست...
گاهی..
گاهی تنهایی بهترین غم دنیاست، غمهات همه مال خودته شادیهات هم همینطور(هرچند اگر شاد باشی دیگری می آید و شریک میشود)، ولی نبودن یک نفر هیچوقت عامل تنهایی نیست همیشه کسی هست که دوباره جای رفته را پر کنه
رفته را بگذار فقط خاطره ای باشد و بس
خوش بگذره حتی در هجوم تنهایی
خیلی بی انصافی...
حساب کتاب کردن نداره این حسها
آمدن و رفتن دست ما نیست...من تعیین کردم بیاد...اما رفتن را نه
اون تعیین کرد بیاد...و تصمیم گرفت بره
تنهاییم و دوست دارم
اجازه نمیدم دیگه کسی بیاد اینبار من انتخاب میکنم
کسی نخواهد امد تا که بخاد بره
آره........گاهی از آدمها فقط تنهاییشون واسه هم یادگار میمونه...انگار نه انگار که همین تنهایی بهانه ی با هم بودنشون بوده یه روزی.....میرن و تنهاییشون رو جا میذارن واسه کسی که ....
تنهایی ش رو جا گذاشت
رفت
گریه کردم اما باز رفت
شنیدم گریه کرده برای من!!!
دلنوشتت خیلی قشنگ بود وانیا
ممنونم درد یکی ست که به دل میشینه
وجه مشترک خوبی نیست این تنهایی...
حالا باهاش چیکار کنم هست دیگه
یه زمانی عاشق تنهای بودم وانیا
اما الان ابعاد این تنهایی تنها چیزیه که به شدت ازش هراس دارم ...
منم اره تنهایی رو دوست داشتم اومدم از پیله م بیرون حالا تنهایی سختتره
آدم همیشه تنهایی پا توی دنیا میذاره . ولی گاهی چه ترسناکه این تنهایی .
امیدوارم هر چه زودتر تنهاییت پر بشه با آدمهای با صفا
فدای تو عزیز
وانیا بانو تنهایی گاهی خیلی بده بد به فرد فشار میاره بیا بیرون خودتو آزاد کن
از کجا؟من بیرونم
چه جالب.منم دقیقا تو اون یکی وبلاگم از تنهایی نوشتم و رفتن :دی
کدوم یکی حامد خان؟
خیل زود
همه چی حل میشه
و خوب خوب میشه زندگی
:)
خیلی قشنگ نوشتی
:)
کاش بشه مرسی
کم کم دارم شاعر میشم
وانیا جان نمی خوام بگم هر کس احساس تنهایی می کنه ایمان نداره اما برای مبارزه با این حس کمی ایمان لازم است و عشق...
از دست خالی نترس
باور داشته باش تنهایی وجود خارجی نداره برای هیچ آدمی.نمی تونی بگی دارم شعار میدم چون خودت می دونی که این روزها چه بر من گذشت...پس منم دارم مبارزه می کنم رفیق
میخام بذارم اینبار خدا بجام بجنگه
این وبلاگم
theBare.blogfa.com
دستتون درد نکنه
میخام بذارم اینبار خدا بجام بجنگه
خیلی بی انصافی...
حساب کتاب کردن نداره این حسها
آمدن و رفتن دست ما نیست...من تعیین کردم بیاد...اما رفتن را نه
اون تعیین کرد بیاد...و تصمیم گرفت بره
تنهاییم و دوست دارم
اجازه نمیدم دیگه کسی بیاد اینبار من انتخاب میکنم
کسی نخواهد امد تا که بخاد بره
منظور؟
اسم نداری؟
نکنه تو همونی هستی که هلم دادی؟
جدی آدرس بدم؟
نه
حالت چطوره عزیزم بهتر شدی؟
خیلی قشنگ نوشتی وانیا جان.
عکسی هم که گذاشتی خیلی خوشگله
ممنونم بهترم
دو تا حجم تنهایی اگه قرار باشه با هم بودنشون باز هم مفهوم تنهایی رو تداعی کنه ، پس واسه چی میخوان با هم باشن ؟!
نه تنهاییی جا موند اگه نمونده بود که ...
نمیدونم سهبایی گیجم
عزیزم وقتی دو تنهایی با هم باشن که دیگه تنهایی حساب نمیشن میشن ما میشن من و تو میشن یه زندگی میشن عشق میشن شور و نشاط میشن آب روون
فدات شم من الهی وانیا جونم
عزیززمی سارابانو
من تنهایی شون رو گفتم جمع شده همش تو دل من
کاش بشه شور کاش بشه نشاط زندگی
مرسی از این چیزایه خوبی که نوشتی
رها شو عزیزززززززززز
چشمممممممممممممم عزیزم
"تنهایی" از اون چیزا نیست که "ما" بهش بخوره...اسمش روشه...تنهایی...
اینم حرفیه
وااااااااااای پایانش محشر بود
تنهایی گاهی نیاز است اما فقط گاهی نه بیشتر
شما که خودت استاد شعری
ممنونم
وانی هدیه ات سرم رو گیج برد
چرا سرگیجه؟
سلام دوست من وب قشنگی داری
به وب منم سر بزن[گل]
همیشه نیروی نهفته ی عکسها دیوانه ام میکند . مانند این عکس که تو در اینجا نهاده ای .
دیوانه ام میکند . . . . . . . .
.
.
.
عده ای آمده اند و برایم کامنت گذاشته و از عکسی که برای مطلبم گذاشته ام انقاد کرده اند . گفته اند مخالف شرعیات است . . .
من با آنها چه بگویم وانیا از دردهایی که در جان پیچیده و جز با زبان عکس نمیتوانم فریادشان بزنم . فریادهایم همه سکوت شده اند .