برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

عادی شدن...


ما آدما خیلی زود به چیزایی که داریم عادت میکنیم


یه جاهایی، یه وقتایی میشه که به اوج میرسیم،به اوج داشتن چیزی که میخاستیم اما خیلی زود دلزده میشیم ازش،عادی میشه برامون،یجورایی اشباع میشیم از اون چیزی که داریم بعد کم کم بی تفاوت میشیم...


انگار نه انگار که یه روزی برامون مهمترین بوده...ارزشش کم میشه...میشه مثه هزارتا چیزه بیخود و الکی که دوروبرمونو پر کرده شاید مثه یه سنگریزه که دلت میخواد با تمومه زورت بکشی زیرش تا بره جاییکه دیگه نبینیش...


قصه ی بدیه عادت کردن و عادی شدن...


یه وقتیایی نیستش آدم عین خیالشم نیست اما یه وقتی میاد و میمونه هرچند کوتاه بعد یهو میره اون وقته که آدم هر روز بیشتر دردش میگیره...



گاهی دلمان عجیب میگیرد شاید تاوان لحظه هاییست که دل میبندیم!!





نظرات 66 + ارسال نظر
abolfazl یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ق.ظ http://ahldela.blogfa.com

چه وب خوب و پرمحتوایی داری....تارنماشم خوبه.....

یه سر پیش ما هم بیا .....

نظر یادت نره.....

برای بازدید بیشتر منو لینک کن با نام اهل دلا بعد خبر بده من لینکت میکنم...

اینم کد بنر منه خواستی....بزار تو تنظیمات وبت...خیلی قشنگه....


<!-- start logo cod off http://ahldela.blogfa.com --><p align="center"><p align="center"><a href="http://ahldela.blogfa.com" target="_blank"><img border="0" src="http://axgig.com/images/51583762161010905560.jpg" width="170" height="250" alt="اهل دلا"></a></p><!--finish logo cod off http://ahldela.blogfa.com -->

بهروز(مخاطب خاموش) یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:04 ب.ظ

سلام...

خوبی؟ روبراهی؟

شازده کوچولو یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

جمله آخرتو دوست داشتم وانیا
دقیقنا منم فکر می کنم تاوان دل بستنه این حسهای مزخرف دلگیری

یک شب مثل زمستان یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:49 ب.ظ http://likewinter.persianblog.ir/

ای کاش اینجا لایک داشت

فاطمه شمیم یار یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ

سلاممم وانیا جان
معرکه بود این گفتار جان دل......
گاهی دلمان عجیب میگیرد شاید تاوان لحظه هاییست که دل میبندیم!!...................و خودمون نمی خواهیم باورش کنیم...




فرزانه یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

تاوان دل بستن همیشه سنگینه اما آدمیزاد نمیتونه ازش دست بکشه.
خوبی وانیای عزیز؟

سارا دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

آره عزیزم تاوان همون لحظه های شیرینه

باران دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ب.ظ http://yesterday-tlkhyh90.blogfa.com/

کاش اون لحظه ها نبود که دیگه مجبور نبودیم اینجور تاوانشو بدیم

آندره سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ http://chekhov.blogfa.com/

پست پیش را خیلی دوس داشتم.

زینب چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ http://my-life-story.blogsky.com/

سلام
دل بستن چرا باید تاوان داشته باشه؟
اونم تااوانی به این سنگینی...

logos چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://rationalism.blogfa.com

مگر دل بستن گناهست که کیفر باید دید و تاوان باید پرداخت ؟.............

عسل پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ق.ظ http://www.bipardeh.blogfa.com

آره...
این مطلبت خیلی به آهنگ وب میاد
آدم حسمیگیره

آپم

گودول جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ب.ظ http://khesht40.blogfa.com

دل برای بستن و دادن و گرفتن است وگرنه که مقداری ماهیچه است و رگ.

دارالمجانین شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://darolmajaneeen.blogfa.com

سلام

شاید به این خاطر باشه که انسان برای رسیدن به کمال حریصه.وقتی به هدفی میرسه دلش میخواد به چیزی بهتر و باارزشتر برسه و همین میشه که هر چقدر هم برای به دست آوردن اهدافش تلاش کنه باز هم بعد از دستیابی ته دلش به یه جور پوچی میرسه و همه ی پروسه هایی که پشت سر گذاشته واسش بی مزه میشه...
این روزها از دلهای گرفته زیاد میشنویم...هر کس بهانه ای برای این دل گرفتگی دارد و یا بهانه ای ساز میکند... دلگرفتگی عادت مرسوم این روزهای ماست...

م مثل میترا یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ

سلام
گاهی بیش از انچه نیاز باشد سخت می گیریم یادت باشه اگر به دنیا سخت بگیری برتو سخت خواهد گرفت

دختری از یک شهر دور چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ق.ظ http://denizlove.blogsky.com/

اره خیلی زود عادت میکنیم...
عادت گاهی وقتها خوبه گاهی وقتها بد...
اما ترک عادت هم خیلی سخته....

فرهود پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://www.neveshtebaran.blogfa.com

دست به دست می کند تا برسی
عید را ... ماهی سرخ
از پشت تنگ بلور
از سفره ای که سین می گذارد ... سلام تو
از لبخندی که بر سر سین ساده ی سفره ات می نشیند .
پیشاپیش سال نو بر تو مبارک باد دوست عزیز
دعوتید به خواندنم

ساندر شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:45 ق.ظ http://sander.persianblog.ir

منم بارها به این نتیجه رسیدم که ما آدمها خیلی زود به داشته هامون عادت می کنیم. خیلی زود یادمون میره چه قدر جون کندیم تا بهشون برسیم...

arefe سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:01 ق.ظ http://ashianeyedardhayam

Vania junam eydetpisha pish mobarak

هاله بانو سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ http://halehsaadeghi.blogsky.com/

سلام وانیا جان
عیدت مبارررک
امیدوارم سال پر از آرامش و خوبی داشته باشی

تیراژه چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:20 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام وانیای عزیزم
سال نویت مبارک
امیدوارم تمام تلخی های آخر سال ۹۰ در بهار سال جدید از وجودت سفر کنه..روح عزیز ت در آرامش..دلت آرام
برات بهترین ها رو در سال جدید آرزو دارم..
چشم انتظارم اولین پست بهاری ات رو بخونم عزیز دلم

دل آرام چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:35 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

سلام وانیاااااااا عید شدههههههه
بیا از بهار بنویس و عطر خوشش ، بیا از شیطنت های کوچولوهای دوستداشتنیتون بنویس و مهمونیهای بی پایان نوروز ...
الهی که سال 91بهترین اتفاها برات بیوفته و همیشه دل شاد باشی

رعنا جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:22 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

سلام وانیا جونم
بهارت مبارک عزیزم ..
امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشی و
دلت مهربونت اروم باشه عزیزم .......

الهه جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:33 ب.ظ http://elahename.blogsky.com

سلام وانیا
سال نو مبارک دوستم
کجایی تو؟

تیراژه پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:05 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

وانیا جانم؟
کجایی عزیزم؟
بیا نازنین
رفقای چشم به راه زیادی داری که در سکوت منتظرن تا بیایی و چند کلمه ای برایمان بنویسی ..
بیا رفیق

سولماز ( وکیل الرعایای سابق ) پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ب.ظ http://razeman.blogsky.com

دل بستن بها داره واسه پرداختن ... نه تاوان ...
اگه به چشم تاوان نگاهش کنی آزارت میده اما اگر بهش بگی بها ، اونوقته که پرداختنش آزاری برات نداره ...
دلتنگی ... دلتنگی ... دلتنگی ...
اینم شیرینه در نوع خودش ...
راستی ...
سلام ... سال نو مبارک ...

کورش تمدن جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:51 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام وانیا بانو
سال نو مبارک
سال بسیار خوبی رو برات آرزو میکنم
بچه بیا یه خبری از خودت بده تا خیال جماعت راحت بشه.نترس عید نمیاییم اصفهان

آذرنوش سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

سال نوت مبارک وانیا...

عادی میشه و فقط وقتی این یکنواختی از بین میره که داشته ات رو از دست بدی...

گمنام سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:00 ب.ظ http://future-engineer.blogfa.com

ایـــن روزها
دلـــ ـــم
اصــرار دارد...
فریـــ ــــــــــاد بزند ....!
امـــا ....! مـــن ...
جلوی دهانــــش را
می گیــــــــ ـــــــــــــرم
وقتی میدانم
کســـی
تمایلی به شنیـــدنِ
صدایش
ندارد ....!
ایـــــــــــــــن روزها
من
خدای سکوت شده ام ....!
آرام گرفتــــ ـــــــــــه ام
تا
آرامش اهالی ِ دنیا
خط خطی نشود...
شـُده ام مـُعـآدلـِه ی چـَنـد مـَجـهـولـی
ایـن روزهآ ، هـیـچـکـَس
از هـیـچ رآهـی ...
مـَرا نـِمـی فـَهـمـَد...! ! !

______________________

سلام

گمنــامم ...! هنوز هم به یاد دارید من ٍ دلسوخته را ؟؟!

دعوتید بزرگوار [گل]

گمنام پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:30 ق.ظ http://future-engineer.blogfa.com

"تـــــو" می روی ؛

و بــه دنبالت ..

سایـــه ی آواره ی مردی که

بعد از تـــو به پایان رسیده است.!

زنی که من باشم ... پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ق.ظ http://www.being-a-woman.blogfa.com

عادی شدن ... گاهی خوبه ... گاهی ترسناک ...

گمنام دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ق.ظ http://future-engineer.blogfa.com

چه دردناک می گریند
می کوبند
ابرهای سیاه گیسو
اندیشه ام را...
این ابتدای حرف است
نمی شود ، گریخت
روزهای کبودم را
که دریک بقچه ی آبی پیچیده بودم
تو ندیدی آن شب
حتی
بغض مرا
اینجا همه چیز بوی خاک می دهد
من اینجایم
در دل شب
خسته
می خواهم سرودی بخوانم
به من بگو
کدام نی لبک را باید بنوازم
که به شیون ننشیند؟!

پارسا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:30 ق.ظ http://enclosure.blogfa.com

جه غمگین بود این پست

همایون پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:08 ق.ظ

جهت اطلاع

احتیاج به کمک شما برای نجات مصدومین آسایشگاه معلولین بوشهر

http://baharehrahnema.persianblog.ir/post/347/

عسل جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ

بهله

تیراژه جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

وانیا جانم؟
عزیزم؟
دوست نازنینم؟
کجایی رفیق؟
نگرانتم...میدونی چی میگم..مثل همون روزایی که تو نگرانم بودی و سراغمو میگرفتی...زیاد دور نیست..فروردین همین پارسالو میگم..یک سال پیش..
و حالا من به اندازه ی چند سال نگرانتم..
میدونی چی میگم..میدونم که میدونی..
بیا..بیا وانیا جانم..

تیراژه جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

نبودنت عادی نیست رفیق
عادی هم نمیشه

سارا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:47 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

وانیا دلم واست یه ذره شده کجایی دختر
هر روز وبلاگتو باز میکنم و همون پست آخر.....
برگرد دختر
دلم بدجور گرفته از نبودنت

میلاد شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ق.ظ

دارم یکی یکی پست ها رو مرور می کنم

4 بهمن، 7 بهمن، 23 بهمن، 26 بهمن، 2 اسفند، 14 اسفند و ...

این "و" خیلی وقت رخ نداده

فاصله ها رو می بینی وانیا، می بینی چند وقته دست به قلم نشدی خواهری

می بینی روز به روز این فاصله ها زیاد شده و وانیا دیگه اینجارو به روز نکرده

می دونم دوستای خوبی نبودیم تو روزهای سختت، حداقلش من یکی که اصلا خوب نیودم

دلم برای اون حرف های که همیشه بهم میزدی تنگ شده

سنگ صبور خوبی بودی وقتی دلم می گرفت و برات دردودل می کردم و بهم امید میدادی که همه چیز درست میشه

برام دعا میکردی

یادت که نرفته ابجی خانوم مهربونم ؟

دلم برای اون نوشته های از ته دلت تنگ شده

دلم برای اون خونه کاهگلی که برامون از بوی خاکش می گفتی وقتی بارون میاد تنگ شده

دلم برای اون اهنگ های شهیار قنبری قشنگی که انتخاب میکردی تنگ شده

دلم برای شاکی نویسی های خاله برای وروجک ها تنگ شده

دلم برای "پری نوشتت" تنگ شده

آره وانیا، دلم برای همه ی نوشته های قشنگت که منو پرواز میدادن تنگ شده

برای خواهری که تو این خونه از دلش می نوشت تنگ شده

خواهری که اون شبی که صدامو برای شیرزاد ضبط کردم، اولین کسی بود که نگرانم شدش، زود حالمو پرسید و بهم گفت آروم باش

نه وانیا یادم نرفته، بی معرفت شدم اما یادم نرفته تو چه خواهری بودی

ماه های اخر سال زیاد قشنگ نبود، الانم گاهی قشنگ نیست، خیلی نا شیرین میشه، می دونم

اما بیا بنویس

بیا از دلت بگو

بیا این خونه رو اب و جارو کن و دوباره گل دلتو بکار توش

بهشون اب بده، بزار حالا که بهار اومده، اینجاهم بهاری بشه

نزار این بوی رفتن و غربت اینجاروهم بگیر

منتظرتم






دل آرام شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

وانیا جان
شاید این روزها درگیر روزمرگی زندگی باشی
شاید دچار سختی های روزگار باشی
شاید هم درحال مزه مزه کردن شیرینیها باشی و انقدر غرق که فرصتی برای نوشتن نداشته باشی
اما اینجا دوستان این سرزمین مجازی دلتنگ و نگرانند ، یکیش خودم .
هرجا هستی سلامت باشی و دلخوش عزیزم

سارا چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

وانیا جات خیلی خالیه دختر دلم عجیب هواتو کرده برگرد

مذاب ها چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://mozabha.blogsky.com

سلام وانیا ی عزیز...
یادم به جمله ایی زیبا از دکتر شریعتی افتاد...

"" ساکنان دریا، پس از مدتی صدای امواج را فراموش میکنند!...
و چه سخت است قصه ی عادت....""

عادی شدن این دلبستگی های کوچک ، یک دلیل بزرگ دارد!
یک پیام بزرگ ، برای بوسه بر آفتاب ، باید قد کشید....

afson جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:43 ب.ظ http://aisan74.blogfa.com

dost dashtam mat nat ra

عسل شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ب.ظ http://www.bipardeh.blogfa.com

حال و هوای وبلاگت خیلی عوض شده ...
بهتر باشی
آپم

الف دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.inspiration90.blogfa.com

وانیا کجایی؟!

آترا سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ق.ظ http://osehayedelvapasi.blogfa.com

سلام
کجایی دختر؟
خوبی؟
یه خبری از خودت دبه خو

میلاد سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ب.ظ

نمی خوای بیای خواهری ؟؟؟

تو که با معرفت بودی ؟

نکنه بدجنس تنت خورده به تنه داداشت ؟!!

می دونم میای و دوباره شروع می کنی به نوشتن

و پست های قشنگت می خونیم

پس بازم صبوری می کنم و می کنیم

اما انشالله که این صبر زیاد طول نکشه

اگه اینجا آپ شه من یکی خیلی ذوق می کنم

پس انتظار می کشم به نیت روزی که میای و اینجارو آب و جارو میکنی و مارو خوشحال میکنی

فاطمه شمیم یار دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:54 ب.ظ

سلامم عزیز جان
امیدوارم خوب باشی خانومی

تیراژه دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

وانیا؟
چی بگم...
همین آرزوی کامنت اخر فاطمه بانوی شمیم یار
دلم برات تنگ شده رفیق

گمنام دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ http://future-engineer.blogfa.com

انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود
دست دلم می لرزد
دلم می خواهد همیشه بگوید :

"یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور..."

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد