برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

من و جمعه های لعنتی!!


هنوز به غروب جمعه چند ساعتی مونده


اما اینبار خبری از دلگیری و دلتنگی نبود،برعکس،اینبار تو دلخوشی،تو بینهایت دلخوشی هر لحظه منتظری،منتظر رسیدن،رسیدن به چیزی که از ته دلت منتظرشی و براش لحظه شماری میکنی...چیزی از جنس عشق...

حالا چند ساعت از غروب جمعه گذشته....


هنوزم چشمام میسوزه،هرچی به وسایلم که از قبل آماده کردم برا فردا نگاه میکنم دلم آتیش میگیره و بازم چشمام خیس میشه،چه ساده بودم که فکر میکردم این جمعه با جمعه های دیگه فرق داره... این جمعه بدترین جمعه ایی بود که داشتم...همه ی جمعه ها یه غروب لعنتی دارند که با آدمیزاد کنار نمیاد....

هنوزم گیجم...نمیدونم چی شد که بازم نشد...
نمیدونم چرا خدا اینقدر با من لج کرده،یه مدته که از هر دری میرم برم میگردونه هرچی دوست دارم ازم میگیره...دلم خیلی گرفته...امروز دلم بدجور شکست



خدایا با توام : دلم خیلی ازت پره!!!




وقتایه دلگیری یه ترانه رو هزار بار گوش میکنم اما تو رویای خودم !!! مثه این یکی که عجیب به حال و هوام میاد...

نظرات 9 + ارسال نظر
وانیا جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ب.ظ

لطفا نصیحتم نکنید

اگر میخواهی قضاوتم کنی کفشهایم را بپوش...

علیرضا جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ب.ظ

جمعه ... جمعه ... جمعه ...

حالمو بدجور گرفت

میلاد جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ

دلم می خواهد زا ربزنم از این دنیای لعنتی و بیخود مزخرف اشغال لعنتی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی یی ی

م مثل میترا جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:15 ب.ظ http://mitraiism.blogfa.com/

سلام
من نصیحتت نمی کنم

فقط می گم "این نیز بگذرد "

سخت هست سخت ترش نکن

ژولیت جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ http://migrenism.blogsky.com

چرا اینقدر دلت پره وانیا جونم؟

فاطمه شمیم یار شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ

سلامم وانیا جان
تو فک کن غروب جمعه..یه جاده و انتخاب شادمهر..........

آوا شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:57 ق.ظ

اوه.......چه جمعه ای بود دیروز..اون
هوا........اووووم اون بارندگی..اون
تنهایی ِ توخونه و در و دیوارا!خدا رو
شکریه خیر پیداشددیشب یک کم
روحیمونوعوض کرد..هرررررر دفه
میخوام صبحای جمعه که بیدار
میشم به خودم تلقین کنم بگم
این جمعه یه جمعه متفاوته.
بازم نمیشه..........جمعه ها
متاسفانه لعنتی میمونه.والا!
بازم خونواده باشه یه نعمتیه
بنظرمن....تنهایی خورَس و
بس...................
دلت شاد وانیای مهربانم..
یاحق...

سارا شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

از جمعه متنفرم از همه جمعه ها با این غروبای دلگیره لعنتی

yasna شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:49 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

من نگرانتم وانیا
تو این چند وقته چته دخی منگول؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد