آغوش...

زن رو باید بغَل کرد و بـی دلیل بوسید،حتی وقتی آرایـش نداره

موهای دست و پاش یه کَمــ درومده،دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره

موهاشُ برات بــِراشینگ نکرده پیژامـَت رو پوشیده.

و خودشُ گولـه کرده تو تـَخت...

تــو جای خالی " تــو " که هنوز گرمای تَنــِتُ داره که سرشُ فرو کرده تو بالشت

که بوی تنـِتُ (نه اُدکلنت) بوی تنتُ با لذّت بـآ هر نفـَسِش بکـِش ِ تو ریه هاش

زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت ...

و با همه ی شلختگی ِ ظاهریش عـآشِقونه بوسش کرد

تا احساس امنیـّت کـُنه که مـَردش همه جوره دوسِش داره...

وانیا نوشت:دلم از مرد خودم گرفته،دلم از دستش شکسته،بدجور دلمو شکسته...

+منبع(؟)