قرار گرفتن در فضای جدید با آدمای جدید،حس غریبگی بین آدمای دور و برت...
پراکندگی افکار این چندوقت منو از همه چی دور کرده از این خونه و از دوستام...گاهی حتی فراموش میکنم که دلم تنگ میشه برای کسایی که دوستشون دارم...گاهی حتی یادم میره به مامان زنگ بزنم
سعی میکنم زیاد بخندم،از تنهایی فرار میکنم...
جو دانشگاه بهم هیجان میده...دورم میکنه از گذشته هام...
وانیا داره میون تمومه بهم ریختگی های دور و برش جم و جور میشه....
عکس بالا حس خوبی بهم میده.
قالبی متفاوت
eshgh joz khoonejegar khordannabood
joz be shame bikasimordan nabood
ghorbate manazshabe ghamgineman
inhame zakhm az dele bikine man
daste nomide mara omid bash
rooze tarike mara khorshid bash
salam dooste khoobam
zamanehameie maro tanhakarde
saadi alaihe rahmat minvisad:aya hozoore hazere ghaieb shenidei?
mandar miane jam odelamjaie digar ast?
mandar miane jame hastam ama delam jaei nadare ke bashe!!!
va in zendegi o baram sakht mikone
dar miane danesh jooham ke hastamlezat mibaram ama lezatesh zood gozare
mamnoonam az webetoon
سلام وانیا جانم..
این از پی آمدهای تغییر محیطه...
خوشحالم که هیجان داره برات...
پر از شور و نشاط باشی همیشه..
چه خوب که جو دانشگاه بهت هیجان داده و داری خودت رو جمع و جور میکنی. خنده هات مستدام
شاد باشی عزیزم
امیدوارم عینهو این عکس
آسمون دلت آبی آبی
باشه و ابرای دلت
با دســت خودت
یکی یکی برن
کنارتا تــلالو
خورشـــید
رو حــس
کنی...
یاحق...
دلت شاد وانیا جان ...
خوسحالم که داری حسای خوب رو تجربه می کنی وانیا جان
چه خوبه که خوبی و رو به راه وانیا جانم
همیشه زندگی ات سرشار از این مشغله های شیرین
مهم این است که خوب باشی رفیق.
تصویر خیلی زیباست ...