اینجا که می آیم همین گوشه کنارها یه جایی برای نشستن پیدا میکنم آرووم میشینم یه گوشه و زل میزنم به سطر سطر این صفحات‘ کلمه به کلمه اش را حفظم اما باز هم می خوانم حافظه ام پر است از این کلمات می نویسم تا پاک نشوند بازی کلمات برایم لذتی صدچندان دارد چه خودم بازی کنم چه بروم جای دیگری با دیگری بازی کنم شما هم بازی کنید امیدوارم لذت ببرید
ادامه...
...تو بمــــــــــــــــــــــــــــان !!
من که پوسیدم اینجا
چقدر هم بزرگ و محکم دستش و گرفتی./..
کبود میشه وا
رضا واقعا که
تنها وبلاگی که میرم و آهنگ پس زمینه ش به دلم میشینه اینجاست...
البته نوشته هاتونم نابه
ممنونم
این ساعتی هست که من از دوم راهنمایی که نو بود تا سال 87 که بدون بند تو جیب سینه پیراهن سربازی ام میذاشتم، داشتمش.
CASIO F91W
یادش به خیر
یواش دستم درد گرفت! ول کن دستمو بابا... گفتم بگیر نگفتم اِنقدر محکم... آی... بیخیال بابا... ولش کن!!
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک