تهران بغضی ترم میکند
تنها چیزیکه اینجا پایبندم میکند،همین درندشت بودنشه
اینجا جاییست که کسی تو را نمیشناسد
ساعتها هم که وسط بلوار کشاورز اشک بریزی یا دم بازارچه پارک لاله ی گوشه کز کنی و زل بزنی به دنیای رونده، دنیا نمی ایستد همه میروند و تو
ساعتها...
اینجا جاییست که همه از تو دورند، فرقی نمیکند همینجا توی تهران باشند یا کیلومترها آنطرفتر...
تهران،لعنتیه دوست داشتنی اینروزها بیشتر دوستت دارم....
سلام؛
نوشتن خوبه و خوبه که می نویسید...
سلام
منم همین احساس رو دارم و متوجه میشم..