برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

هیس...دارم اعتراف میکنم...برای یکبارهم که شده گوش کن!!!


میخواهیم اعتراف کنم...



اعتراف میکنم، دیگر بی تو به من سخت نمی گذرد!!!

دیگر کمتر حواسم دور و برت پرسه میزند!!!

دیگر برای نبودنت اشک نمی ریزم!!!

دیگر همه جا به یادت نیستم...


اعتراف میکنم، به نبودنت عادت کرده ام!!!

دیگر هر شب بغض نمیکنم...

شبها بی تو میخابم و هرروز بی تو بیدار میشوم...


اعتراف میکنم، دیگر منتظر آمدنت نیستم!!!

دیگر هر لحظه و همه جا حواسم پی گوشی ام نمی دود...


اعتراف میکنم، این دلسردی را خودت یادم دادی!!!

یک روز بودی و روزها نبودی...

با نبودن هایت،عادتم دادی خودم را گم کنم، حرفایم را به خودم بزنم،احساسم را پنهان کنم!!

عادتم دادی با خودم قدم بزنم، با خودم بخندم....


اعتراف میکنم، خسته ام کردی، دل کندن را تو، یادم دادی...

یادم دادی دلتنگ نشوم،به تو فکر نکنم....


اعتراف میکنم ،نفس کشیدن در هر هوایی راحت است، حتی در هوایی که تو نباشی...

هوایی میشوم، اما هوای تو به سرم نمی زند....


اعتراف میکنم، دیروز از ته دلم خندیدم، آنهم بی تو!!!

تعجب نکن من بی تو میخندم...من بی تو راه میروم...بی تو نفس میکشم...بی تو شادم!!!


اعتراف میکنم، دیگر رویایی با تو ندارم...سراب تو دیگر تمام شد...

خوابهایم با تو کابوس است و بی تو رویا...


اعتراف میکنم تو هم تمام شدنی بودی...مثل هزاران قصه ی دیگر دنیا !!

تو را نه دنیا از من گرفت...نه از دستت دادم...تو خودت ذره ذره محو شدی...


اعتراف میکنم، آرامشم با ارزشترین چیزیست که بی تو دارم....چیزی که با تو تجربه نکردم!!!