برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

نفسهایم رو به غربت اند!

فکر میکنم همه چیز تمام شد!


تمـــــــــــــــــــــــــــا مـ


گویی من فقط برای تمام کردن آمده امــ


 یا شاید هم برای خراب کردنــ


درست نمیدانم من خراب میکنم یا خودش خودبخود خراب میشود؟!؟



نمیدانم بعد از این چه میشود،شاید همه چیز باهم تمام شود...من، او، دنیا ، آدمهایش، زندگی...همه بالاخره یک روز تمام میشویم...به همین راحتی...فقط با یک چشم بستن به فاصله ی یک نفس...



هیــــــس!!!


آرامتر سکوت کن...صدای بی تفاوتی هایت آزارم میدهد.