برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

طعم خوش خاطره های نه چندان دور

میون استرسهای این روزها فکر کردن به روزهای خوشی که گذشت آدم رو سرحال میاره

فکر کردن به روزایی که ممکن بود حماقت کنم و از دستشون بدم اما اینبار به دلم گفتم: آره 

تو روزای شلوغ و پر از استرس چندماه پیش که هنوز اثرش وجود داره (البته کمرنگتر)،سفر حال آدمو خوب میکنه مخصوصا اگه هم سفرهای آدم خیلی مشتی و خوش سفر باشند...

نمیدونم چرا وقت نشد از 3سفری که امسال رفتم حرفی بزنم ، علی الخصوص سفر شمال،بعد از سفر اینقدر درگیر شدم که وقت نشد سفرنامه رو بنویسم...


سفر:شمال،بابلسر،ویلاهای بانک رفاه...مسیر جاده ی فیروزکوه،ششم فرودین92


گذر از مسیر سرسبز شهرهای شمالی،همخوانی با ترانه ها و گاه بازی با پسرک سرخوش و دوست داشتنی(امیرمحمد) خستگی راه را از یاد میبرد.


هوای سرد بعداز ظهر کنار ساحل،غروب آفتاب،شب سیاه کنار دریا،تنفس هوای مرطوب و...اینها ینی حالت خوب است ینی اینجا با حال و هوایت میسازد،ینی به تو خوش میگذرد...

بازار محلی بابلسر،بوی سیر،بوی ماهی تازه،طعم تلخ زیتون،رنگ دلربای آلو جنگلی و زبان شیرین مازنی...اینجاست که دلت میخواهد ساعتها توی بازار لابلای جمعیت جا عوض کنی و مغازه به مغازه زیتونها رو مزه کنی...


بی شک یکی از بهترین سفرهای این چندسال اخیر رو تجربه کردم .


برای دیدن عکسها تشریف ببرید  ادامه مطلب


+بعدا نوشت:به زودی در این وبلاگ بازی جالبی خواهیم داشت.

ادامه مطلب ...