آغوش...

زن رو باید بغَل کرد و بـی دلیل بوسید،حتی وقتی آرایـش نداره

موهای دست و پاش یه کَمــ درومده،دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره

موهاشُ برات بــِراشینگ نکرده پیژامـَت رو پوشیده.

و خودشُ گولـه کرده تو تـَخت...

تــو جای خالی " تــو " که هنوز گرمای تَنــِتُ داره که سرشُ فرو کرده تو بالشت

که بوی تنـِتُ (نه اُدکلنت) بوی تنتُ با لذّت بـآ هر نفـَسِش بکـِش ِ تو ریه هاش

زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت ...

و با همه ی شلختگی ِ ظاهریش عـآشِقونه بوسش کرد

تا احساس امنیـّت کـُنه که مـَردش همه جوره دوسِش داره...

وانیا نوشت:دلم از مرد خودم گرفته،دلم از دستش شکسته،بدجور دلمو شکسته...

+منبع(؟)

دلم تنگته...منتظرم...دلم گرفته...خدایا

من هنوزم منتظرم....

                   من هنوزم دلتنگم...

+آهنگ دلم تنگته با صدای معین رو واقعا دوست دارم...

+امان از روزی که دلت از خدا هم پر باشه...

من و جمعه های لعنتی!!

هنوز به غروب جمعه چند ساعتی مونده

اما اینبار خبری از دلگیری و دلتنگی نبود،برعکس،اینبار تو دلخوشی،تو بینهایت دلخوشی هر لحظه منتظری،منتظر رسیدن،رسیدن به چیزی که از ته دلت منتظرشی و براش لحظه شماری میکنی...چیزی از جنس عشق...

حالا چند ساعت از غروب جمعه گذشته....

هنوزم چشمام میسوزه،هرچی به وسایلم که از قبل آماده کردم برا فردا نگاه میکنم دلم آتیش میگیره و بازم چشمام خیس میشه،چه ساده بودم که فکر میکردم این جمعه با جمعه های دیگه فرق داره... این جمعه بدترین جمعه ایی بود که داشتم...همه ی جمعه ها یه غروب لعنتی دارند که با آدمیزاد کنار نمیاد....

هنوزم گیجم...نمیدونم چی شد که بازم نشد...
نمیدونم چرا خدا اینقدر با من لج کرده،یه مدته که از هر دری میرم برم میگردونه هرچی دوست دارم ازم میگیره...دلم خیلی گرفته...امروز دلم بدجور شکست

خدایا با توام : دلم خیلی ازت پره!!!

وقتایه دلگیری یه ترانه رو هزار بار گوش میکنم اما تو رویای خودم !!! مثه این یکی که عجیب به حال و هوام میاد...