برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

ورود ممنوع!!


در گذر روزهام هر روز احساس میکنم یه روزی بالاخره میرسه که نباشم،زیاد به رفتن و نموندن فکر میکنم،گاهی هرشب، همیشه به این نتیجه میرسم که اگه برم: نه دل من برا دنیا تنگ میشه نه دل دنیا برا من!!اینروزا دارم درست عکس قانونایی که برا خودم وضع کردم عمل میکنم، قانون شکنی، سرپیچی از قانونایی که خودم بهش میگم قانون...گاهی گذر از خط قرمزا برا هر آدمی لذت بخشه و احساس زرنگی براش شیرینتر اما من بعده اون لذت همیشه ته دلم نمیتونم با خودم کنار بیام، مثه اینروزام...وقتی بخودت قول میدی که نذاری کسی دوستت داشته باشه، فراموش میکنی که این یه قانونه یه طرفه ست، تو قبولش کردی اما محیط اطرافت نه، وقتی قرار میذاری که دوست نداشته باشی...دلتنگ نشی... و هزارتا خطه قرمزه دیگه...یهو چشم باز میکنی میبینی درست نشستی وسطه یه دایره ی قرمز که همه چی ممنوعه حتی خودت...شدی یه آدمه ممنوعه...دایره ای که هم ورود بهش ممنوعه هم خروج...دور و برت یه دیواره شیشه ایه...اما اینروزا بیشتر حس میکنم که از هر طرف که میرم با سر محکم میخورم به شیشه...اینروزا نمیدونم چرا اینقدر بیتفاوت پامو میذارم اونور خطهای قرمز و با اینکه ته دلم از خودم دلگیرم اما لذت لحظه برام لذت بخشه...دیگه نمیخام فکر کنم که اگه رد شدم بعدش چی میشه میخام تو لحظه باشم...نه نگران گذشته نه دلواپس آینده...اما هنوز سخت با خودم کنار میام...هنوز برام گنگه مفهوم دوست داشتن...عشق...تعهد...هنوزم نمیخام در بند بمونم در بنده یه نفر...میخام آزاد باشم....

تو زندگیه هر کدوم از ماها دوست داشتن و دوست داشته شدن یه مفهومی داره اصل موضوع دوست داشتنه اما فرع قضیه خیلی شاخ و برگ داره...من هنوزم فکر میکنم دلم برا دنیا تنگ نمیشه اما از اینکه دل دنیا هم برام تنگ نمیشه مطمئن نیسم...بحثه خود شیفتگی نیست...میدونم خنده داره، وقتی یه نفر بهت میگه دوستت داره اما تو نمیفهمی چی میگه...بقوله خودش تو نمیخای بفهمی...شاید راست میگه و این یکی ازهمون خطه قرمزاست؟ وقتی در موردش حرف میزنیم دلم براش میسوزه...اما اینروزا بیشتر دلم برا خودم میسوزه...نمیدونم این چه حسیه که منو محکم تو مشتش گرفته و نمیذاره رها بشم...ترس شاید اسمش اینه...دلیل برا ترس زیاده...خودمو بیش از اینا توجیه میکنم با این حرفا...دارم فرار میکنم...از چی؟از کی...از خودم...از ....

 

وانیا نوشت:این پست هم مخاطب عام داره هم خاص هم خاص تر کسی که همه ی این حس ها رو تو وجوده من کاشت...این حرفا رو زدم، که یادم بمونه دیروز از کدوم خطه قرمز رد شدم...هنوزم دیواره شیشه ای دورم هست...صدای شکستنش برام یه کابوسه.......


خزعبلات یک دیوانه و دوستش2:

 

دوست:

کفشهایم که جفت میشود دلم هوای رفتن میکند، من کودکانه بیقرار رفتنم بی آنکه بفهمم کسی دلتنگم میشود.

دیوانه:

هیچ وقت همچو سهراب با هراسی کودکانه در پی کفشهایم نبودم، همه ی ما پا برهنه میآییم و برهنه تر میرویم، زمان دلتنگی ها را هم فراموش میکند...


نظرات 16 + ارسال نظر
حسین جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.tajerajavan.rozblog.com

سلام
فرصت را از دست ندهید... جدیدترین و مطمئن ترین سیستم کسب درآمد در جهان... شک نکنید... ابتدا مطالعه کنید بعدا ثبت نام کنید... www.tajerajavan.rozblog.com
جدیدترین و خلاقانه ترین سیستم کسب درآمد در حساب عابر بانک شما
درآمد در این سیستم نا محدود است و تنها به میزان همت و تلاش شما بستگی دارد...
شک نکنید... زندگی اقتصادی شما ازین پس متحول خواهد شد... پس تا دیر نشده فرصت را از دست ندهید و به دوستان خود اطلاع رسانی کنید...
شما از طریق همین وب سایتتان میتوانید در زمانی کوتاه به درآمد خوبی برسید.
این سیستم با تمام آنچه که تاکنون شنیده اید یا تجربه کرده اید متفاوت است.
پشتیبانی کامل و پاسخگویی فوری به سوالات شما:
tajerajavan@yahoo.com
به جمع ما بپیوندید
www.tajerajavan.rozblog.com

حسین جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:00 ب.ظ http://www.tajerajavan.rozblog.com

سلام
فرصت را از دست ندهید... جدیدترین و مطمئن ترین سیستم کسب درآمد در جهان... شک نکنید... ابتدا مطالعه کنید بعدا ثبت نام کنید... www.tajerajavan.rozblog.com
جدیدترین و خلاقانه ترین سیستم کسب درآمد در حساب عابر بانک شما
درآمد در این سیستم نا محدود است و تنها به میزان همت و تلاش شما بستگی دارد...
شک نکنید... زندگی اقتصادی شما ازین پس متحول خواهد شد... پس تا دیر نشده فرصت را از دست ندهید و به دوستان خود اطلاع رسانی کنید...
شما از طریق همین وب سایتتان میتوانید در زمانی کوتاه به درآمد خوبی برسید.
این سیستم با تمام آنچه که تاکنون شنیده اید یا تجربه کرده اید متفاوت است.
پشتیبانی کامل و پاسخگویی فوری به سوالات شما:
tajerajavan@yahoo.com
به جمع ما بپیوندید
www.tajerajavan.rozblog.com

عبدالکوروش جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:19 ب.ظ http://www.potk.blogfa.com

اشکال نداره بعضی وقتها خطوط قرمز مسخره دور و برت رو بشکنی،
ولی اینکه خودت واسه خودت خط های قرمز بکشی و بین اونها گیر کنی اصلا خوشایند نیست رفیق.
باهات موافقم، اینکه توی لحظه هستی به نظرم خیل یهم خوبه، اینجا جاییه که نمیشه آینده رو پیش بنی کرد و گذشته رو جبران...
بیخیال خط و مرزها باش...
آزاد و رها نفس بکش...
اونی هم که باعث بوجود این حس ها شده بزرگوارانه ببخش. باور کن بخشیدن لذتش بیشتره...

سلام
عیبی نداره؟
در لحظه آدم بهش بیشتر خوش میگذره
اونو بخشیدمش ازش متنفر نیستم
هیچوقت نبودم

محمدباغبان پور جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:19 ب.ظ http://www.nas626.blogfa.com

سلام
اولین باره اینجا میام پس به رسم ادب چیز زیادی نمی گم خوشحالم با وب زیبای شما اشنا شدم باپست جدید به روز هستم رسما دعوتید به امید اینکه دیگه تو ورود ممنوع حرکت نکنی وتموم زندگی پر ازآرامش باشه پایدار باشید .

سلام
نظرات آزاده!
ممنونم از نظرت

عبدالکوروش جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.potk.blogfa.com

بابت بی معرفتی منو ببخش رفیق.
میخونمت.

خواهش میکنم

کورش تمدن جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:25 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
راستش صحبت کردن درباره خطوط قرمز سخته
نمیشه گفت همیشه رد شدن از خطوط قرمز خوبه
باید دید این خطوط قرمز رو سنت ساخته یا عقل یا...
هرکدوم از خط قرمزها حکمت خودش رو داره
این روزا ما هم همچین حسهایی رو تجربه میکنیم

سلام بخدا من خلاف سنت عمل نکردما
نه ازون لحاظ

مکث شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ق.ظ http://maks2011.blogsky.com

ولی فکر می کنم این مسله خودتم هم رنج می ده ها... فقط مراقب باش این وسطه خودت و فریب ندی خواسته یا ناخواسته... اینکه دلت برای دنیا تنگ نمی شه... اینکه نمی تونی کسی رو دوست داشته باشی. ببین این مساله در چی ریشه داره. خوبه که داری سوال می کنی اتفاقا... یه جور اسپاسم و گرفتی در تو رخ داده وانیا... منم در یک مورد دیگه اینطوری ام و همین دیروز فهمیدم این اسپاسم می خواد بشکنه و شل بشه...

آؤه رنج میده
هرچی بیشتر فکر میکنم بیشتر گم میشم تو خودم

کیانا شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

خطوط قرمز و عبورکردن یا نکردن از اونا همیشه جز کابوسای بزرگ زندگی ادمی

منم این حس آزادی طلبی و دارم حسی که حاظر نیستم به هیچ قیمتی از دستش بدم و این خودشیفتگی نیس...

امیدوارم همیشه موفق باشی

سلام
ممنونم
اینم نظریه برا خودش

ناشناس شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ

سلام
منو له کردی
غرورت غیرقابله تحمله

مجبور نیسی

امیرحسین... شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:23 ب.ظ http://afrand.blogfa.com

شاید این یه حس مشترکه برای همه. شاید هم نباشه ولی من هم زیاد به رفتن و نموندن فکر می کنم. غالبا هم نتایجی مثل خودت به دست میارم
اما اینکه آدم بتونه در لحظه زندگی کنه به نظرم یه موفقیته بزرگه. عرفا در سطوح بالا به این مرحله می رسند

سلام امیرجان
ینی من الان عارفم؟

تامارا شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ

حرفات و نمیفهمم
وانی تنها نمون

ببخشید

تامارا شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ

حرفات و نمیفهمم
وانی تنها نمون

چشم عزیز

سهبا شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

چقدر دوست داشتم این پستت رو . میشه گاهی از خطوط قرمز رد شد ! میشه همیشه دوست داشت و دوست داشته شد !‌ میشه ....
زندگی کن !‌ طوری که هیچوقت پشیمون نشی ...

قربونت برم سهبایی
آرومم کردی با حرفات
خوشبحاله دخترایه گلت

jash یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ

روزهایی میرسند که از همه دلم میگیره و دنیا برام کوچیک میشه و یه لحظه شاید ثانیه ای آرزوی رفتن میکنم بی آنکه بخواهم بدانم کسی دلتنگم میشود یا دلتنگ کسی ولی اندکی که میگذرد میبینم کوچکترین حقم زندگیه چرا نباشم؟چرا با افکار خودم بر خودم سخت بگیرم؟میخندم،گریه میکنم،دلتنگ میشوم،دیوانه میشوم و گاهی مثل عاقلا بر کارهای خودم لب میگزم،دوست میدارم و سعی میکنم دوستم بدارند ولی نه اینکه دلی برایم بسوزد تا دوستم داشته باشد چون دوست داشتن رابطه ای دوطرفه است،حس میکنم بودن زیباتر از اینه که آرزوی مرگ کنم یا با تعریف خطوط قرمز بر خودم سخت بگیرم چرا که اغلب شکستن خطوط قرمز برایم ترسناکه ولی یک ترس همراه با لذت خاص خودش/بدون دیوار و زندان خودت را تصور کن و ببین که واقعا زیباست بگونه ای زندگی کن که هیچ دیواری را نبینی گاهی ندیدن بهتر است.....

[ بدون نام ] یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:02 ب.ظ

خصوصی دارین

شوممممممممممممما

محدثه تهرانی یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام عزیزم منو میشناسی؟
من خوب میشناسمت
از پسته آسی اینو فهمیدم که میشناسمت

سلام نه عزیزم برام آشنا نیستی حتی تو خصوصی هم نفهمیدمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد