برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

یلدا یعنی یک دقیقه بیشتر فرصت داری تا لبخند بزنی


 بازهم شبانه روزی دیگر با آدمهایی که میپندارند تا ابد خواهند بود


 بازهم شبانه روزی که باهم بی جهت میجنگیم،بی جهت بدخلقی میکنیم و داد میزنیم


 بازهم شبانه روزی دیگر که به جان هم می افتیم و اوقات هم را تلخ میکنیم


مگر تا کدامین روز خواهیم بود که دیوانه وار با هم رفتار میکنیم؟


کاش یک لحظه هم به نبودن ها فکر میکردیم...کاش یک لحظه به رفتن ها فکر میکردیم


کاش یک لحظه باور میکردیم که مرگ فقط برای همسایه خوب نیست شاید روزی بیاید که من،تو،او...دیگر نخواهیم بود


بازهم یلدایی دیگر...یلدایی با آدمهایی که هستن و شاید در فردایی دیگر نباشند!!



کاش مهربانیمان قدر همین چندلحظه ی طولانی تر یلدا کشدار میشد...


مهربان بودن رو بلد نیستیم...بهتر بگم بیشتر بدخلقی و از کوره در رفتن رو تمرین کردیم تا لبخند زدن و آروم بودن رو...


بیایید به اندازه ی همین یک دقیقه بیشتر یلدای امسال،لبخند بزنیم...یلداهای گذشته رو بیخیال،آینده را هم رویاپردازی نکنیم... همین حالا لبخند بزنیم...


وانیا نوشت:خیلی وقتا از بودن خودم عاصی میشم،اما امشب سه نفر بودنم رو شکر کردند،امشب با اینکه هیچکدوم از آبجیام نبودن، سه نفری کنار هم ،بودیم خدا رو شکر بخاطر همین جمع کوچیکمون،خداروشکر برا شادی تک تک عزیزام که دوست داشتم کنارشون می بودم اما به هر دلیلی نشد که بشه....


خدا رحمت کنه همه ی اونایی که سالهای پیش بودن اما الان نیستن...مادرم،آقا امراله،بابا عبداله،شیرزاد،بی بی،مامان هاله،پدربزرگ کیانا و....


آهنگ یلدای این خونه تقدیم به همه ی کسایی که هنوز لبخند زدن یادشون نرفته.



تناقض



تناقض عجیبی است

بین دروغھای وقتِ عشقبازی
و راستگویی محض بعد از آن,
فقط وقتی در آغوشت بودم از تو مردانگی دیدم
بقیه وقت ها من از تو مَرد تر.....بودم!!!



+یجا خوندم خوشم اومد،مدیونید اگه فکر کنید منظوره خاصی دارم!!!


دستانم...


هرچقدر امروز گرم بود

تو سرد بودی

خیالی نیست

به «ها» کردن دستانم عادت دارم



"علیرضا مرندی"



+این آهنگ رو یه بار دیگه گذاشتم اینجا اما خیلی دوستش دارم.



وانیانوشت:دلم میخاد یه بازی اینجا بذارم از یکنواختی اینجا خسته شدم نمیدونم بذارم یا نه؟!؟