.
..نمیدونم کی و از کجا شروع شد!!
...یادم نیست اولین بار کی و کجا دیدمش؟؟
اما اون همه چیز رو خوب یادشه،لحظه به لحظه...
نمیدونم مقصر منم، اون،دنیا یا سرنوشت...
...صبرش زیاده...صبرم زیاده...
تمام
.
.
.پ.نوشت: این نقطه ها رو گذاشتم برا راه در رو همیشه یه راهی هست.
سلامممممممم
اول شدم ..
نگران نباش عزیزم ....همه چی درس میشه...تقصیر هیچکس نیس...زندگی همینه اما درس میشه....
سلااااااااااام
قربونت برم
نگرانم...نگرانیم دست خودم نیست.....تقصیره یکی هست...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام وانیا جان.
همین که صبرتون زیاده خیلی خوبه ! خیلی !
گاهی فقط باید صبور بود ! یعنی مجبوری !
سلاااااااااااااااااااااااام خانوم گل
فکر میکنم زیاده....جمله مثبت میگم...اما باورش ندارم....اجبار بهتره
همیشه راه در رو هست ولی معمولا دوره!
همیشه دوره...دور...هرچی دست دراز کنی و هرچی بدویی....بهش نمیرسی...نفست بند میاد
صبرمون زیاده . ولی مقصر ؟! منم نمی دونم کیه !
صبر نمیکنم....
سلام وانیا
پستت پر از سوال بودو پی نوشتت پر از جواب
نوشته ی کاملی بود...کامل کامل...مثل ماه شب چهارده!
سلام تیراژه...لعنت به دلم...کامل...اما دلم یه نیمش ناقصه..مغزم ناقصتر...
غصه نخور عزیزم تا بوده همین بوده ما آدما خوب یاد گرفتیم با غصه هامون کنار بیایم با سختیامون بسازیمو همیشه بگیم خداروشکر
خودت بهتربن جوابو دادی همیشه یه راهی پیدا میشه
کنار بیام...میام...اما نه گول نمیزنم خودمو...دنبال راه میگردم
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود و لیک به خون جگر شود ...
ممنون از این شعرت هاله جونم
صبر نکن
صبر دل سنگی میاره
قساوت
پس چیکار کنم؟
سلام
می دونی من عاشق بربادرفته ام و چون فروردینی هستم گاهی دلمو خوش می کنم که مثل اسکارلت اوهارا هستم بگذریم یه جمله ی همیشگی داره اسکارلت که هر جا گیر می کنه می گه فردا بهش فکر می کنم چون معتقده همیشه راهی پیدا میشه و نباید در را بر روی مشکلات بست من و تو و ما هم همینطور همیشه روزنه ای به روشنایی از پس تاریکیها پیدا میشه تردید نکن
با این حرفت دلم آروم شد میترا بانو...هر لحظه فکر میکنم
چقدرر گنگ !
انگار یه برش یه ثانیه ای از افکارت و نوشته باشی
باید کار سختی باشه نوشتنش !
گنگه؟
بخدا سخته
من خوب یادمه از کجا شروع شد چون دقیقا
هونجا هم تموم شد...اما این وسط چی
شد رو هیچی یادم نیست خداروشکر..
مقصرکسی نیست.. هیچوقت دنبال
مقصر نباش چون اول و آخر بخودمان
و خودشان میرسیم...صبر من
خیلی کمه اما انگارصبر اون
زیاده..کاش اینجوری نبود..
یه بار بدی میاد رو دوش
آدما....اوهوم...همیشه
یه راهی هست اگه راه
فرار رو قبلش انتخاب
نکنیم....
یاحق...
چه خوب که یادته
یه بار بد رو دوشمه
فرار نه میخام وایسم تو روی خودم وایسم
صبببببببببر
دیگه از این کلمه واقعا متنفرم.
وانیا جان
عکسی که گذاشتی فوق العاده است عزیزم
خیلی خوشگله
مراقب خودت باش
من میخام وایسم
ممنونم خودمم خیلی دوسش دارم
وانیا جان چرا بهم ریختی؟
توئی که خودت همیشه به من امید می دادی و سهم بزرگی از زندگی منی...
چرا وانیا؟؟
نمیدونم
خودمم فکر میکردم از سنگم اما نیستم
کم میارم....
نه این رسم زندگیه جانم...
بد رسمیه
سلام وانیای عزیزم
جالبه که یه بارم تو یه قصه اونه که همه چیز یادشه
مقصر،نمیدونم گمون کنم هر کی یه سهمی داره از تقصیر
اما چرا راه دررو؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب باشی وانیا جان
خوبببببببببببب
سلام عزیزم
آره اون یادشه اون برعکسه
ممنونم
معذرت از اینهمه حس بد که بهتون میدم
دلم گرفت از این عکس و عشقی که رفت...
از خیانت...
عکس زیباییه
حسم خیانته
من حسم این نبود
من حسم این بود
من زخم خوردم
قصدم توهین نبود
هرکس یه برداشتی داره
منو ببخش فرهاد جان تند برخورد کردم
دلم گرفت...وانیا خوب شو عزیزم
ببخشید...چشم
اجی خدا خفت نکنه .. انقدر ترسیدم این زنه موهاش تکون خورد ...
کوفت پانی حس رو درک کن اونو بی خی خی
باکلاس باش اون سینما گرافه