چقدر دلم میخواهد دزدکی با خودم خوش باشم، درست مثه همیشه هایی که دروغکی حالم خوبست، وقتی توی رویا غلت میزنم...
چیزایه خوشمزه میخورم...لباسای خوشگل و گرون قیمت میپوشم...با آدمایی که دلم میخاد میگردم...
دل خوشم به همین دزدکی های خیالی به همین شهزاده بودن خیالی به همین زندگی خیالی
دیشب توی خیالم پری رو بودمو پری پوش و پری نام...
شیرینیش مثه قندهایی بود که توی کودکی بخاطر دزدکی خوردنش پشت دستام سرخ میشد
چقدر دوست دارم این دزدکی های لعنتی رو
چقدر دوست دارم خیال های خامی که هیچ وقت پخته نمیشوند اما دل درد که نمیآورند هیچ تازه سرخوش هم میکنند
چقدر دوست دارم دزدکی هایی که فقط ماله خودمه و هیشکی نمیتونه ببیندشون
خدایا ممنون بخاطره چیزایی که ندادی اما گذاشتی خودم هرجور دلم میخاد داشته باشمشون!!!
سلامم وانیا جانم
بی نظیر گفتی..
آخ...دیوانه ی این دزدکی های لعنتیم...
سلام خانوم معلم
ممنونم
سلام ...
از این دست دزدکی ها هممون به نوعی داریم و خداییشون همشون هم شیرین و دوست داشتنی هستن خوبه که حداقل مالکیت تام این دزدکیها رو داریم ...
اتفاق جالبیه گشت زدن و گذر کردن توی رویاهامون . به نظرم کسی که رویا نداره ، هیچی نداره ...
خیلی جالب و گاهی راه فراریست برای دوری از واقعیتهای زشت
وای که چقدر دلم خواست از این دزدکی های لعنتی وانیا
امتحانش ضرر نداره ها
سلاااام
پست رو ولش کن عکس رو بچسب
بابا عکس متحرک به نمایش گذار
میشه یه کاری کنی اون خانومه تکون بخوره؟
سلااااام اخوی
حیا کن اون خانومو رها کن بذار دو روز از سالگرد بودنت با هلیا بانو بگذره اونوقت تنبونتو بزن به برق
درسته.خوبه خدا این رویاها را از آدما نگرفته..
آره
دعوت میکنی اما ادرس نمیذاری؟!
تنها نیستی
منم همینطورم
این یواشکیها بدجوری شیریند
راستی
همیشه می خونمت
فکر کنم همه همینطورن
ممنونم