90/1/12 یه روزه بارونی
90/2/20
تاریخش یادم نیست!!
وانیا نوشت: هنوز گیجم و حرفی ندارم برا گفتن،فقط این عکسا رو گذاشتم تا حسه اینجا عوض بشه،میخاستم این عکسها تقدیم بشه به محسن که اینروزا دلش بدجور گرفته و آلن که نمیدونم یهو چی شد و رفت!!!!
(عکسهایه باغچه ی کوچیک خونمونه که درست روبروی پنچره ی اتاقمه،وقتی بارون میاد بهترین تصویره دنیا روبرومه)
پی تبریک نوشت:تولد تیراژه عزیزم مبارک و تولد حامدخان هم مبارک.
اران می آید و به جای کفش هایت
خیالت خیس می شود
خیالت غر می زند
برای خیالت شعر می خوانم
خیالت مسخره می کند
آخرش رفتی و نفهمیدم که
نمی فهمی یا نمی فهمم
ولی هنوز هم می گویم،
به خدا عشق خز نیست
شعر خز نیست
دوست داشتن خز نیست
احساس کردن خز نیست
نفس عمیق زیر باران خز نیست
گفتن دوستت دارم خز نیست
به خدا فاز نگرفته ام
من دوستت داشتم و
تو رفتی
رفتی و من،
هر روز از خیالت می پرسم و نمی دانم و
نمی فهمم دلیل رفتنت را
شاید چون دوستم نداشتی
شاید چون دوستت داشتم.
کلماته زیباییست حیف که اسمت نیست تا احساست کنم
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتی است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور،
به همان سبز صمیمی، به همان باغ بلور
به همان سایه، همان وهم، همان تصویری
که سراغش ز غزلهای خودم میگیری؛
به تبسم، به تکلف، به دل آرایی تو
به خموشی، به تماشا، به شکیبایی تو
به همان زل زدن از فاصله دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است،
در من انگار کسی در پی انکار من است،
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است،
یک نفر ساده، چنان ساده که از سادگیش
می شود یک شبه پی برد به دلداد گی اش
یک نفر سبز، چنان سبز، که از سرسبزیش
می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش
رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است ...
آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست؛
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟
اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست؛
پس چرا رنگ تو با آینه این قدر یکی است؟
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش
آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود،
آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود ...
اینک از پشت دل آینه پیدا شده است،
و تماشاگه این خیل تماشا شده است؛
آن الفبای دبستانی دلخواه تویی ...
عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی
"بهروز یاسمی"
ممنونم از انتخابت برا این شعر
سلام خواهری وانیا ...
عکسا خیلی قشنگ بود ، به خصوص اونا که تو باغچه هستن ...
تولد بچچه ها هم مبارک
سلام داش ممد
ممنونم همشون تو باغچه بودن اون یکی رو از باغچه جدا کردم گذاشتم روبروم
خیلی خوشحالم وانیا که اینجارو طراوت و زندگی پرکرده با این گل های زیبا
سلام.میلاد ممنونم ازت ممنون که هنوز هستی
سلام وانیا بانو
باغچه قشنگی دارید
اون حوض هم صفایی داره ها
سلام جناب تمدن
ممنون
اون حوض عشقه منه
باورت میشه گاهی مثه خلها یه تیکه لباس برمیدارم میرم اونجا با دست میشورم!
چه گلهای خوشگلی !
حالا این گل ها چی میگن ؟
باورت نشده تعجب کردی؟
خیلی چیزا تا حالا با گل حرف نزدی؟
اونقدر غم زیاده که حتی یادمون رفته ... بهاره ... بهار ...
راست میگی بخدا
سلام
زیبا بودن این دوستتون محسن که باید قدر شما رو بدونه دستتون درد نکنه بخاطر عکسها ولی اخری معلوم نیست حجم عکسها رو بیار پایین خوب میشه باپست جدید به روز هستم .
سلام
ممنونم
امیدوارم محسن خوب بشه و دوباره بخنده هرچند خیلی وقته که دلش گرفته
چشم حجمشو کم میکنم
سرمیزنم بهتون
مرسی وانیا جان. ممنون از لطفت.
این گلا خیلی خوشگل و نازن.
وقتی دیدن عکس این گلا ، آدمو اینقدر سرحال میاره ، قطعن دیدن خودشون خیلی بیشتر به آدم حال میده.
در مورد رفتنم هم ، بذار به حساب خستگی.
ایشالا همه بچه های بلاگستان سرحال باشن.
روح شیرزاد عزیزم هم شاد باشه.
سلام آلن جان
من کاری نکردم فقط وقتی این عکسا رو تو کامپیوترم نیگا میکردم یاده پسته تو و محسن افتادم یاده اون دوتا درخته متفاوت
یاده گلهای شما
یاده کامنتی که گفتی منم بذارم عکسا رو
دلم برا همه چیز تنگه
پستهات خیلی جاش خالی و خودت
همیشه آرزو داشتم اون حیاط رو ببینم
اما هیچوقت دعوتم نکردی بیام
مهربونی اما این مهربونیت برا من کم میاد
سلام وانیا جون.در نوع خودش بهشتیه واسه خودشا.باغچه ای رو که روبروی اتاقت هست رو میگم.
سلام دلی جونم
گاهی بهشته و گاهی که داغونی اوناهم دلشون بدتر گرفته و پرژمرده هستن
راستی تولد دوستهای نازنین رو هم تبریک میگم.
سلام ممنونم از طرفه اونا
خوش به حال محسن
خوش بحال...
عجب باغچه و حیاط با صفایی
سلام امیرحسین
بفرمایید پیکنیک تو حیاطمون
سلام...حالا چرا گیجی؟؟
سلام
ببین کی اینجاست!!!
وحید نمیدونم چرا گیجم
خوشم میاد از اون همه رنگ و تصویر اصل حامو گرفتی فقط همون یه کلمه رو
که نتونستم زیره اون همه عکس قایمش کنم
چه گلای قشنگی :)
مرسی
قابل نداره پارسا جان
دستتون درد نکنه زحمت این لباسهای منم بکشید
شرمنده هاااااااااااااااا
دستت درد نکنه زن گرفتی براچی؟
برا اینکه ماشین لباسشویی بیاره با جهزیه اش دیگه
من گاهی میرم فقط فکر میکنم آب هدر میدم و...
چه حس خوبی میده این عکس ها به آدم عاشق گل و گیاهم
درست مثه مامامنه من
خوشحالم خوشت اومده
چه رمانتیک و خجالتی
گلای نازیه
تولد بچچه هام مبارک
ممنونم
ممنون عزیز ... مرسی نازنین ...
خیلی محبت کردی ... یادم می مونه ...
خواهش میکنم محسن جان
من کاری نکردم
از گیجی دربیا دیگه وانیا. وقتشه. گلها همین و می خوان بگن. زود زود زود.
ممنونم زری جونم
باشه خوب میشم خوبه خوب
وااااااااای
خوش به حالت! من از بچگی آرزو داشتم یه باغچه داشته باشیم اما هیچ وقت نشده!
خیلی قشنگن
۲۹۳۱۸
ملکه جان پیشکش
آخه من بجات نیگا میکنم خاونم
شماره دادی؟
ای جااااااان عجب گل سرخایی
چه حوضی
واقعا منظره زیباییه حق داری
خوشحالم که سعی داری حال و هوا رو خوب کنی
ایشالا روح شیرازاد هم از اینهمه رفاقت شاد شاااااااااااده
تولد دوستان هم مبارکاااااااااا
سلام
حوضه قده یه لیترم آب نمیگیره
ممنونم
برا همه چی عزیزم
عکس های خیلی قشنگیه!
ممنونم شهاب جان ولی کیفیتش بده شرمنده بضاعتم همین بود
دلم رفت...میخوام برم نمایشگاه گل...یه دونم به یاد تو میخرم
سلام عزیزم
وای ممنونم مهربون
ممنونم و منتظرم تا نقدت و بخونم. ضمنن لطف می کنی اگر همراه این کار لینکی که توی وبلاگم هم هست بنویسی تا بچه ها بتونن از روش کتاب و دانلود کنن.
عکسه خودشو تو باغچه افتادی خانوم سایه ات هستا