برای فردای حافظه ام
برای فردای حافظه ام

برای فردای حافظه ام

روز

تمام روزم با یه سرد گنگ گذشت.

تفاوت



شروع کردم...امروز رو متفاوتتر شروع کردم.

تفاوت یعنی دیگه تو نیستی.

تفاوت یعنی دیگه تو رو کناره خودم نمیبینم.

تفاوت یعنی دیگه منتظرت نیستم.

تفاوت یعنی گذشته گذشته ست.

تفاوت یعنی برای داشتن من همیشه وقت نداری.


امروز برام تفاوت هزار و یک معنای دیگه داره



یک کلام، تفاوت یعنی آرامش دارم......


اردی بهشت لعنتی


پانزدهم اردیبهشت 1390- اصفهان کافه مارسی

پانزدهم اردیبهشت 1391- خونه
پانزدهم اردیبهشت 1392- خونه
پانزهم اردیبهشت 1393- پارک ملت
پانزدهم اردیبهشت 1394-میدون هروی زیره بارون

تویه تاکسی نشسته ام شیشه را تا آخر کشیدم پایین، خیس بارون شدم .
بعد از پنج بار تاکسی عوض کردن تو ترافیک تهران حالم بد بود، تهوع داشتم دلم میخاست تمام این سالها را بالا بیارم....
کمی بعدتر، بلوار کشاورز- مرد میانسال همزمان سازدهنی و تنبک میزند...میخندم ...ناخودآگاه دست میزنم...دخترک ریز ریز میخندد و از کنارم رد میشود...
حالم بهتر است روی صندلی های پلاستیکی میدون ولیعصر نشسته ام و بستنی قیفی میخورم...کفش جدید اینقدر پامو اذیت میکنه که تموم دلخوری هام یادم میره.. به همین سادگی!!!